۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

این چند روز

سلام که در همه ی وبلاگ ها هست " چه بگویم که تکراری نباشد "

چند روزی هست که حرکت ما شدید شده است ، سرعت زیادی گرفته ، به کدام طرف شدید شده است معلوم نیست ، میرویم دیگر هر چه آمد خوش آمد ، و شاید افراط باشد ..... و نمدانم ...

سعید هم بچه ی خوبی است ، در رابطه اش چیزی نمیگویم .......
یکمی هم خسته شدم ، که البته مهم نیست . ساعت های خوابم کم شده است همین را هم میخواستم ، خدا خودش داد . والبته دلم برای درس ها نگران است و امید درست شدنش را دارم .
میخواهیم دنیا را درست کنیم ، دلمان خوش است که داریم کار میکنیم ، کسی که بالای سر ما نیست ، هست ؟؟ پس بگذار کارمان را بکنیم...
در این زمانه ، فقط ناراحتی ما این است که کار میکنیم ، اما از نبود امام معصوم ناراحتیم ، مطلب زده بودم در باره نمازها یا اعمال تجاری ، این هم شاید یک نوع تجارت باشد ، که منتظرم یک نفری مثل معصوم بیاید کار ما را ببیند ، البته که این برای ما بس است ، که معصوم تایید کند ولی برای این نباید توقف کرد .

امروز دیروزی بود که به فکرش بودی......و از این امروز ها خیلی گذشته " خدایا ما را ببخش و بیامرز .."

نمیدانم........

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر