۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

فقط رمضان ، تمام

باید وضو گرفت ، 2 رکعت نماز خواند و شروع به نوشتن کرد ، همین طوری که نمیشود، ....باید زحمت کشید ....
الله اکبر ....بسم الله الرحمن الرحیم - الحمدولله رب ال.................
آهای مردم ، من فهمیدم که ماه رمضان شده ، ولی نه با روئیت ماه ....از جای دیگر این را فهمیدم....
-----------------------------------------------------------------------------
باید کار کنیم ، و باید با تقوا باشیم ، بسوی تقوا حرکت کنیم......چیزی که الان از همه بیشتر به آن نیاز داریم ....
همه حرف رمضان الکریم را میزنند....بازارش داغ است.....
خدایا من با دست های خالی چه بگویم ...
خوش به حال خدا که این ماه از آن اوست .....
نمیدانم شما هم این حس را دارید یا نه ، اما انگار مردم امسال بیشتر قدر ماه رمضان را میدانند....... انگار تشنه ی ابن ماه بودند ، منتظر بودند ..... عشق و علاقه شان به این ماه انگار بیشتر شده است....
دیشب هم که آخرین شب ماه شعبان بود ، ماه پیامبر هر چند حاج سعید رفته بود اما حرم آقا حس و حال خودش را داشت......... از بزرگی شنیدم که پیامبر اکرم (ص) طبیبی است که او به دنبال بیمارها میگردد تا شفا دهد به جای اینکه مریض پیش طبیب برود او می آید ...........
حالا شما فرض کن که در شب قدر گریه میکنی ، اشک میریزی و میگویی که خدایا ما را نجات بده ، ما گیر کردیم ، ما مریض شدیم ما را شفا بده و ....... و خداوند رحمت واسعه خودش را پهن میکند
.درجه تنها نبودن ، فقط به ارتباط با خدا معلوم میشود......خداست که در همه حال با ماست.....

و من برمیگردم به روضه ی اباعبدالله .....
هرجایی که بروم آخرش میرسم به 133...

خدایا به خوبانت فهم بده ، که کلید خیلی خوبی است ، و به من هم بده.....انشالله .

نمیدانم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر